یونگ معتقد بود که مقدار زیادی از ادراک هشیار ما و واکنش به محیط مان به وسیله ی نگرش های ذهنی متضاد "برون گرایی" و "درون گرایی" تعیین می شود و انرژی روانی می تواند به صورت بیرونی به سوی دنیای خارج، یا به صورت درونی به طرف خود هدایت شود.
برون گراها معاشرتی هستند و از نظر اجتماعی جسورند، به سوی دیگران و دنیای بیرونی گرایش دارند. درون گراها در خود فرو رفته و اغلب کمرو هستند و به تمرکز بر خودشان، افکار و احساس هایشان گرایش دارند. به نظر یونگ هرکسی استعداد هر دو نگرش را دارد اما فقط یکی از آنها در شخصیت، غالب می شود، نگرش غالب پس از آن رفتار و هشیاری فرد را هدایت می کند، با این حال نگرشی که غالب نیست بانفوذ می ماند و بخشی از ناهشیار شخصی می شود، جایی که می تواند رفتار را تحت تاثیر خود قرار می دهد. برای مثال یک فرد درون گرا ممکن است در شرایطی خاص ویژگی های برون گرایی را نشان دهد شاید بخواهد خونگرم تر باشد یا جذب فردی برون گرا شود. یونگ هشت تیپ روانشناختی را بر اساس تعامل دو نگرش معرفی کرد: 1. تیپ برون گرای متفکر به طور جدی طبق مقررات جامعه زندگی می کند. این افراد به سرکوب نمودن احساس ها و هیجان ها، عینی بودن در تمام جنبه های زندگی و جزمی بودن در افکار و نظرات تمایل دارند. ممکن است آنها سرد و خشک به نظر برسند. چون تمرکز آنها بر یادگیری درباره ی دنیای بیرونی و به کارگیری قوانین منطقی برای توصیف و درک آن است, آمادگی دارند که دانشمندان خوبی بشوند.(منطقی، عینی، متعصب) 2. تیپ برون گرای احساسی به سرکوب شیوه ی تفکر و عاطفی بودن زیاد تمایل دارد. این افراد از ارزش های سنتی و کدهای اخلاقی که به آنها یاد داده شده است پیروی می کنند. آنها به طور غیرعادی نسبت به عقاید و انتظارات دیگران حساس اند. آنها از نظر عاطفی پاسخده هستند و به راحتی دوست می گیرند و گرایش به معاشرتی و پرجوش و خروش بودن دارند. یونگ معتقد بود که این تیپ بیشتر در زنان یافت می شود تا مردان(عاطفی، حساس، معاشرتی) 3. تیپ برون گرای حسی بر لذت و شادی و بر جستجوی تجربه های جدید تمرکز دارد. این افراد قویا به سوی دنیای واقعی گرایش دارند و با انواع مردم و شرایط متغیر خود را سازگار می کنند چون آنها به درون نگری توجهی ندارند به اجتماعی بودن تمایل داشته و استعداد زیادی برای لذت بردن از زندگی دارند.(اجتماعی، لذت جو، انعطاف پذیر) 4.تیپ برون گرای شهودی موفقیت را در کسب و کار و سیاست می بیند زیرا توانایی زیادی برای بهره برداری از فرصت ها دارد. این افراد جذب اندیشه های نو می شوند و به خلاق بودن گرایش دارند. آنها در ترغیب کردن دیگران به موفق شدن توانا هستند. آنها همچنین به تغییر پذیر بودن از یک فکر یا کار مخاطره آمیز به دیگری و تصمیم گیری طبق حدس ها و گمان ها به جای اندیشه گرایش دارند. با این حال تصمیم گیری های آنها احتمالا درست از آب در می آید. 5. تیپ درون گرای متفکر با دیگران به خوبی کنار نمی آید و در انتقال افکار مشکل دارد. این اشخاص به جای احساسات بر تفکر تمرکز داشته و قضاوت معقول ضعیفی دارند. آنها که شدیدا به زندگی خصوصی خود علاقمند هستند ترجیح می دهند به امور انتزاعی و نظریه ها یپردازند و به جای این که دیگران را درک کنند به درک کردن خودشان تکیه می کنند . دیگران آنها را به صورت افرادی خودرای، سرد، خودپسند و بی ملاحظه می نگرند. 6. تیپ درون گرای احساسی تفکر منطقی را سرکوب می کند. این اشخاص مستعد عاطفه ی عمیق هستند ولی از نشان دادن علنی آن خودداری می کنند. آنها مرموز و دور از دسترس به نظر می رسند و به آرام، فروتن و کودکانه بودن گرایش دارند. آنها به احساسات و افکار دیگران اعتنای کمی دارند و گوشه گیر، سرد و متکی به نفس به نظر می رسند.(تودار، خوددار و دارای عواطف عمیق) 7. تیپ درون گرای حسی بی تفاوت، آرام و بریده از دنیای روزمره به نظر می آید. این افراد بیشتر فعالیت های انسان را به دیده ی خیرخواهی و سرگرمی می نگرند، آنها در ظاهر بی اعتنا و خشک هستند و از نظر هنرشناختی، حساسند و خود را در هنر و موسیقی نشان می دهند و به سرکوب شهود خود گرایش دارند. 8. تیپ درون گرای شهودی، چنان با دقت بر شهود تمرکز دارد که افراد این تیپ، تماس کمی با واقعیت دارند. این اشخاص رویایی، خیالپرداز، گوشه گیر، بی خیال نسبت به موضوعات واقعی و عملی هستند و دیگران آنها را به اندازه ی کافی درک نمی کنند. آنها عجیب و غیرعادی در نظر گرفته می شوند و در سازگاری با زندگی روزمره و برنامه ریزی برای آینده مشکل دارند. (نظریه های شخصیت، دوان شولتز و سیدنی الن شولتز، ترجمه یحیی سیدمحمدی) *** پی نوشت - من "برون گرای احساسی" هستم شما چطور؟؟ ؛)
چهارشنبه 92/9/13ساعت
6:1 عصر بشکن سکوت را () |